منو

شنبه, 15 ارديبهشت 1403 - Sat 05 04 2024

A+ A A-

راه های انتخاب مرجع تقلید - شبهه ای پیرامون مراجع - تحلیل خطبه 18 نهج البلاغه پیرامون اختلاف فتاوا [تقلید]

سؤال:

با عرض سلام و خسته نباشید.

بنده برای انتخاب مرجع تقلید دچار سردرگمی شده ام و واقعا با وجود تحقیق زیاد نمی توانم مرجع تقلید انتخاب کنم.شما نگاه کنید به دفتر هر مرجعی که می روید آنها او را اعلم و شایسته می دانند.از هر آقا و شیخی هم که سوال می کنی شخص مد نظر خودش را معرفی می کند.با این وجود به نظر شما آیا می شود شخص واحدی را انتخاب کرد که بتوان گفت او اعلم است و روی او قسم خورد؟!

بنده که نمی دانم در فقه و اصول کدام قوی ترند!!

بنده که نمی دانم کدام با ورع ترند!!

آیا به نظر شما اگر یک یا نهایتا دو مرجع حرف اول و آخر را می زدند بهتر نبود؟ (البته از لحاظ مرجعیت نه از لحاظ اجتهاد.با توجه به خطبه ی 18 نهج البلاغه که درباره ی نکوهش اختلاف علما در فتاوی است).خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید.با تشکر

 

نام مرجع تقلید:

آیت الله العظمی سیستانی (حفظه الله تعالی)

 

پاسخ:

با عرض سلام و ادب؛

مجتهد بودن فرد و نیز اعلم بودنِ مجتهد را از سه راه می‌‌توان شناخت:

اوّل: آنكه خود انسان یقین كند،[1] مثل آنكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و أعلم را بشناسد.

دوم: آنكه دو نفر عالمِ عادل كه می‌‌توانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن كسی را تصدیق كنند، به شرط آنكه دو نفر عالمِ عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند بلكه اجتهاد یا اعلمیت فرد به گفته یک نفر از اهل خبره و اطّلاع كه مورد اعتماد انسان باشد نیز ثابت می‌‌شود.

و در صورت تعارض اهل خبره، شهادت گروهی كه مهارت و خبره بودنشان بیشتر است، مورد قبول می‌باشد، طوری که احتمال اینکه شهادت این گروه خبره، مطابق با واقع باشد، نسبت به گروه دیگر احتمال قوی‌تری باشد و این احتمال قوی‌تر باعث شود تردید و دو دلی که در ابتدا به سبب تعارض گفتار آن دو گروه ایجاد شده، به یک طرف رفته و گفتار گروه دیگر در مقایسه با آن گروه، عرفاً بدون تردید به حساب آید.

سوم: آنكه انسان از راه‌‌های معقول به اجتهاد یا أعلمیت فردی اطمینان پیدا كند، مثل آنكه عدّه‌‌ای از اهل علم كه می‌‌توانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا می‌‌شود، مجتهد بودن یا أعلم بودن كسی را تصدیق كنند. [2]

شایان ذکر است اگر هیچ یک از این راه ‌ها برای تعیین مجتهد أعلم امکان پذیر نشد مکلّف باید به توضیحی که در مورد فوت مرجع تقلید بیان شده است عمل نماید. که برای اطلاع می توانید اینجا را کلیک نمایید.

و درمورد کلامتان که فرموده اید:

« آیا می شود شخص واحدی را انتخاب کرد که بتوان گفت او اعلم است و روی او قسم خورد؟!»

باید به عرض برسانم وظیفه شما ظاهر است، لذا اگر از شخصی که طبق تحقیقاتتان اعلم است تقلید کردید، و در قیامت مشخص شد دیگری اعلم بوده، بر شما گناهی نیست، بلکه چون به وظیفه عمل کرده اید، مأجور بوده و اجر و ثواب به شما تعلق میگیرد.

و در فراز بعد هم که آورده اید:

«بنده که نمی دانم در فقه و اصول کدام قوی ترند!! بنده که نمی دانم کدام با ورع ترند!!»

شما لازم نیست نظر دهید، بلکه این وظیفه اهل خبره هست. شما از 2 نفر عالم عادل اهل خبره که با تقوا هست بپرسید، مطمئن باشید به نفع خود نظر نمیدهد و تحقیقات و حقایق را بیان مینماید.

همه این مشکلات به علّت دوری ما از امام است. امام ما قطعا وجود دارد و بر احوال ما مطلع است ولی ما دسترسی آسان به حضرت نداریم و وظیفیمان این است از عالمان دین تقلید نماییم. انشاالله با ظهور حضرت، تمامی ای مشکلات برطرف میشود.

ما با ترک گناه، خود را برای ظهور آماده کنیم و انشاالله به اندازه خودمان زمینه ساز ظهور باشیم.

اللهم عجل لولیک الفرج بحق حبیبتک فاطمة

اما این که در مورد خطبه 18 نهج البلاغه فرموده اید، باید به عرض برسانم:

این خطبه هیچ ارتباطی با سوال و شبهه حضرتعالی ندارد، بلکه این خطبه شریف در خصوص عالمانی است که پس از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) از عترت (علیهم السلام) فاصله گرفتند، و در بسیاری از احکام به رأی و قیاس توسل می جستند و احکام دین را بر اساس حدس و گمان های بی پایه تعیین میکردند، و حتی گاه بر پایه رای خود حکم مسلّم دین را تغییر می دادند.

و اما مراجع ما بر اساس کتاب قرآن و کلام معصومین (علیهم السلام) فتوا میدهند و العیاذ بلله که کوچک ترین فتوایی را بر اساس هوا و هوس یا تمایلات دنیوی یا ... صادر نمایند، لذا در اصل اختلافی ندارند و در فروعات جزئیه اختلاف وجود دارد.

متن خطبه شریفی که فرموده اید را برایتان میآوریم و با دقت به محتوا و معنا متوجه عرائض فوق میشوید:

وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ

از سخنان آن حضرت است

فى ذَمِّ اخْتِلافِ الْعُلَماءِ فِى الْفُتْيا

در نكوهش اختلاف علما در فتاوى

تَرِدُ عَلى اَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فى حُكْم مِنَ الاَْحْكامِ فَيَحْكُمُ فيها

در حكمى از احكام قضيه اى نزد يكى از ايشان مطرح مى گردد او به رأى خود

بِرَأْيِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِها عَلى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فيها بِخِلافِهِ،

حكم مى دهد، سپس همان بر ديگرى ارائه مى شود او حكمى ديگر صادر مى نمايد،

ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضاةُ بِذلِكَ عِنْدَ الاِْمامِ الَّذِى اسْتَقْضاهُمْ

آن گاه به نزد رهبرى مى روند كه مسند قضا را به آنان سپرده است

فَيُصَوِّبُ آراءَهُمْ جَميعاً! وَ اِلهُهُمْ واحِدٌ، وَ نَبِيُّهُمْ واحِدٌ،

او هم صحّت هر دو حكم را تصديق مى نمايد! در حالى كه خدا و پيامبر

وَ كِتابُهُمْ واحِدٌ. اَفَامَرَهُمُ اللّهُ تَعالى بِالاِْخْتِلافِ فَاَطاعُوهُ؟

و كتابشان يكى است. آيا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش كرده اند؟

اَمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟ اَمْ اَنْزَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ ديناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ

يا آنان را از اختلاف نهى فرموده و آنان از نهى او سرپيچى نموده اند؟ يا خداوند دينى ناقص نازل نموده

بِهِمْ عَلى اِتْمامِهِ؟ اَمْ كانُوا شُرَكاءَ لَهُ فَلَهُمْ اَنْ يَقُولُوا،

و از آنان براى كامل نمودنش يارى خواسته؟ يا اين فتوادهندگان در حكم شريك خداوندند كه مى توانند

وَ عَلَيْهِ اَنْ يَرْضى؟ اَمْ اَنْزَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ ديناً تامّاً

به رأى خود حكم نمايند و بر خداوند است كه به حكم آنان رضايت دهد؟ يا خداوند دين كاملى فرستاده

فَقَصَّرَ الرَّسُولُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ عَنْ تَبْليغِهِ وَ اَدائِهِ؟

ولى رسولش ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ در تبليغ آن كوتاهى كرده؟

وَ اللّهُ سُبْحانَهُ يَقُولُ: «ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَىْء.» وَ قالَ:

در صورتى كه خداوند مى فرمايد: «در كتاب چيزى را فرونگداشتيم.» و مى فرمايد:

«فيهِ تِبْيانُ كُلِّ شَىْء.» وَ ذَكَرَ اَنَّ الْكِتابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً،

«بيان هر چيزى در آن است.» و تذكر داده كه بعض قرآن گواه بعض ديگر است،

وَ اَنَّهُ لاَ اخْتِلافَ فيهِ، فَقالَ سُبْحانَهُ: «وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللّهِ

و اختلافى در آن نيست، و فرموده: «اگر اين كتاب از سوى غير خداوند نازل شده بود

لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً.» وَ اِنَّ الْقُرْآنَ ظاهِرُهُ اَنيقٌ، وَ باطِنُهُ عَميقٌ،

در آن اختلاف فراوان مى يافتند.» قرآن ظاهرش زيبا، و باطنش عميق و ناپيداست،

لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضى غَرائِبُهُ، وَلا تُكْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ.

شگفتى هايش تمام شدنى نيست، و غرائبش پايانى ندارد، و تاريكيها جز با قرآن از فضاى حيات زدوده نگردد. [3]

برای اطلاع از «دلائل عقلی و نقلی بر وجوب تقلید - وجوب تقلید از مراجع» اینجا را کلیک نمایید.

برای اطلاع از اهمّیّت و چگونگی یادگیری احکام الهی با موضوع:

  اهمّیّت فراگیری احکام اینجا را کلیک نمایید.

لزوم مراجعه به فقهاء  اینجا را کلیک نمایید.

علّت لزوم تقلید (چرا باید تقلید کنیم؟) اینجا را کلیک نمایید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] مثلا از گفته ی عده ای به یقین یا اطمینان میرسد که فلان مرجع، اعلم بر دیگران است، ولو گروهی دیگر مخالفت کنند

[2] توضیح المسائل جامع، ج1 ، ص 43 ، م 6 –  منهاج الصالحین، ج1، ص 10، م 20

[3] نهج البلاغه، خطبه 18


مجوز استفاده از قالب مذهبی یاسین براي اين دامنه داده نشده , برای دریافت مجوز قالب بر روی لینک ، ( درخواست مجوز ) کلیک کنید